خاطرات روزانه من

ساخت وبلاگ
بیسکویتهای ترد یادتونه اخ منو میبره به بچگی و مدرسه جاتون خالی الان یک بسته بیسکوییت ترد خوشمزه خوردم ولی بنظرم اندازشون کوچولوتر شده  توی این مدتی که مسئولیتها و کنترل مدیران قسمتها بهم محول شد اتفاقاتی در حال رخ دادنه و من رو داره تغییر میده من ادمیم که روی حرفهای بقیه خیلی حساب میکنم و میدونم کسی که حرف میزنه شجاعتشو داره که پاش وایسه یه همکاری داریم که فهمیدم وقتی حرف میزنه تو جلسه کلا میگه من خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : بیسکوییت, نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 87 تاريخ : سه شنبه 4 مهر 1396 ساعت: 22:32

یه عادت خیلی بدی دارم و اون کندن لبهامه خیلی بده لبهام زخم هم میشن ولی کندنشون دست من نیست خیلی تلاش کردم اما درست نشد که نشد هر روز بخودم میگم استپ اما بازم نمیشه خسته شدم عین معتادها شدم اما نمیتونم ترکش کنم فکر کنم بیمارم اره؟؟؟؟؟؟؟؟؟

[ سه شنبه بیست و هشتم شهریور ۱۳۹۶ ] [ 10:33 ] [ شیرین ]

[ ]

خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 80 تاريخ : سه شنبه 4 مهر 1396 ساعت: 22:32

دیروز رفتم دکتر معاینه شدم و مشخص شد درد زانوهام مال کمر و امپولی که در زمان زایمان و بعدش در زمان عمل دوم بعد زایمان  با فاصله چند ماه به نخاع مبارک زده شده و هیچ ربطی به خود زانوم نداره در ضمن کفشهامم گفت باید عوض کنم اصلا مناسب نیست وقتی هم گفتم عاشق کفشهای پاشنه بلندم تهدیدم کرد والا مدل حرف زدنش نوعی تهدید سرد بود یا هشدار محکم و سفت و سخت و گرم که باید کفش طبی بپوشم بخصوص که مدتها سرپا هستم خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : هیکلی, نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 78 تاريخ : سه شنبه 4 مهر 1396 ساعت: 22:32

کسی میداند ایا با شته گل چه برخوردی بکنم قضیه از این قراره(این دل من دوباره..........)  که من یه گل برای شوشو در یک مناسبتی خریدم که خیلی دوستش داره الان این گل شته سفیدک مانندی زده و داره از بین میره (توی این خاموشی............) و شوشو ناراحتشه و نمیزاره بندازمش میگه باید درمان بشه خودشم هیچ اقدامی نمیکنه رفتم گل فروشی پایین شرکت میگم یه شربت داده مبارزه با شته استفاده کردم خوب نشد الان بنظرتون چ خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 90 تاريخ : سه شنبه 4 مهر 1396 ساعت: 22:32

از همه دوستام ممنونم که پیشنهاداتی برای زنده نگه داشتن گلم بهم داده بودید ممنونم حتما یکی یکی انجامشون میدم مطمئنن یکیشون جواب میده . البته دیروز حسابی شستمش الان یکم حالش خوبه ایشالله بهترم میشه از دیروز که ساعتها اینجوری شد من قاطی کردم کلا الان قاطیم حالم خوبه ها خندونم مخم قاطیه اخه دیروز صبح شوشو باید 6 بیدار میشد نه این 6 الان همون 6 قبلی که بود نظم کاریشون این مدلیه هر سال 31 شهریور رو به س خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 95 تاريخ : سه شنبه 4 مهر 1396 ساعت: 22:32

امروز با یک دنیا کار نشسته بودم و هی کارها رو لیست میکردمو بترتیب انجام میدادم  و اولش تا سیستمو زدم یه شماره نشون داد که خیلی خوشحالم کرد و سریع دستهامو گره کردم و ارزو کردم  (چون توی شرایط یکم دشوار مالی هستیم و من اصلا طاقت بی پولی ندارم) خوشحال شدم  و اروم کارهامو انجام میدادم حواسم به هیچی نبود کاملا غرق کار اس مس اومد نگاه کردم شوشو بود اس مس بانکشو برام فرستاده بود براش 3میلیون تومان پول ری خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : معجزه,گزاری,واقعا,معجزه,میکنه, نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 77 تاريخ : سه شنبه 4 مهر 1396 ساعت: 22:32

سفر فعلا معلقه ولی پولی که برامون رسیده اینقدر سرحالمون کرده که اوقاتمون بدون سفر هم خوبه و بهمون خوش میگذره کی میگه پول و ثروت خوشبختی نمیاره والا میاره خدا ایشالله به همه یه عالمه پول بده تا ارامش به زندگیهاشون حکمفرما بشه  سفر معلقه چون احتمالا مهمون میاد برامون کارهایی رو که باید انجام میدادیم دسته بندی کردیم تا فردا باید انجامشون بدم هفته پر کاری در پیش دارم نمیدونم چه سریه هر وقت به یه نقطه خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : انگار,مهمان, نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 86 تاريخ : سه شنبه 4 مهر 1396 ساعت: 22:32

اقا این کردهایی که میخوان مستقل شن مارو انداخته به دردسر بسکه شوشو جلسه و کمیسیون و ..... داره و درگیره کاره که خدا میدونه فعلا همچیمون شده کار شوشو و شب خسته و داغان بیاد خونه . بخصوص از عید به اینور اصلا مرخصی نتونسته بره یه مدت که خودمون کار داشتیم الانم که با شلوغی کارش مواجه شده و وقتی دیر به دیارشون سفر میکنه افسرده میشه این دومین باریه که شوشو این همه مدت طولانی به دیار نرفته  اولین بار سر خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : اقایون,افسرده,میشن؟؟, نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 70 تاريخ : سه شنبه 4 مهر 1396 ساعت: 22:32

- قهوه مینوشم تلخ تلخ نمیدونم چرا ولی جرعه جرعه مینوشم کیف میده انگار  - یه کار خیلی حساسی دارم که باید انجام بدم نیاز به تمرکز فراوان داره امروز اصلا اون روز نیست اما تا ده روز اینده باید انجامش بدم خدا کمکم کنه  - لطفا قضاوت نکنید این فقط یه حرف دله و نه بیشتر حسی که شاید همتون تجربش کردید همین، یه همکاری داریم همکار نه یه مدیر از یه شرکت دیگه که گاهی کارهامون با همه و تو بعضی جلسات میبینمشون خی خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : ممنوعه,واقعا, نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 102 تاريخ : سه شنبه 4 مهر 1396 ساعت: 22:32

بابام و شوشو معتقدن که منو هیچوقت نباید ببرن بازار مرکزی شهر خرید کنم زیرا بیچارشون میکنم بابای مهربونم از روز اول این سفارشات رو کرده و بهش هشدارهای لازم را داده و شوشو بسیار محتاطانه چند باری گیر این قضیه افتاده و کاملا شیر فهم شده اما  از نظر من این فرضیه و تصوراتشون اشتباهه من چون دیر به دیر میرم اونطرفا پس همه دق و دلیهامو در میارمو واجبات منزل رامیخرم و دیروز که رفتم خونه شوشو بعد من رسید و خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : موزیانه,خودمو, نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 72 تاريخ : سه شنبه 4 مهر 1396 ساعت: 22:32